سخنرانی استاد در همایش خانه های آسمانی در مشهد مقدس

استاد سید علی اکبر حسینی :
سعادت زندگی در گرو سازگاری و رفاقت است

استاد اخلاق حوزه و دانشگاه با اشاره به توصیه امام خمینی (ره) در رابطه با زندگی مشترک گفت: سعادت زندگی در گرو سازگاری و رفاقت زوجین با یکدیگر است.
به گزارش خبرگزاری شبستان حجت الاسلام سید علی اکبر حسینی صبح روز یکشنبه، نهم اردیبهشت در پنجمین دوره همایش آموزشی خانه های آسمانی در مشهد مقدس اظهار داشت: زوجین باید در تمام فراز و نشیب های زندگی با یکدیگر نرمش و مدارا کنند و یار و همراه زندگی باشند.
وی گفت: مسلما هر زوجی به طور کامل ایده آل طرف مقابل خویش نیست لذا نباید با گفتن حرفهای آزار دهنده غیرت همسرش را تحریک نماید.
حجت الاسلام حسینی با بیان حدیثی از امام صادق (ع) خاطر نشان ساخت: مردم باید سه گزینه موافقت با همسر در حد شرعی و مجاز، حسن خلق و خوش لباسی و گسترش زندگی در صورت توانایی را همواره در زندگی خود رعایت کند.
وی افزود: زن نیز باید در خانه همواره خود را از هر گونه آلودگی ظاهری و باطنی پاک نماید و نیازهای همسرش را بر آورده کند و همچنین نسبت وی به اظهار عشق نماید تا زندگی همراه با آرامش و موفقیت داشته باشد.
وی از زوجین خواست که در گذشته یکدیگر کنجکاوی نکنند و همان گونه که وظیفه دارند عیب های دیگران را بپوشانند باید در پوشش گناهان گذشته خویش سعی نمایند و اگر چنانچه هر یک از زوجین به خطاهای گذشته دیگری واقف شد به طور غیر مستقیم همسر خود را ارشاد کند.
شایان ذکر است، دوره آموزشی زوج های جوان کانونهای فرهنگی و هنری مساجد با عنوان «خانه های آسمانی» از 27 فروردین تا 17 اردیبهشت ماه در مشهد مقدس با حضور 1200 زوج جوان از سراسر کشور ، به بررسی راههای کسب آرامش در زندگی، کلیات شیوه های زندگی، مهارت های ده گانه زندگی، وظایف زوج های جوان از دیدگاه اسلام و مبانی تربیت فرزند از دیدگاه اسلام توسط اساتید برجسته حوزه و دانشگاه می پردازند.

مصاحبه اخلاقی با استاد

 مصاحبه ای با موضوع اخلاق با استاد اخلاق؛

وقتی نگاه های با محبت به هم گره می خورند

استاد سید علی اکبر حسینی، دو هفته یک بار در تالار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم، برای خانواده ها برنامه ای اخلاقی-تربیتی دارند. مجله خانه خوبان(نشریه داخلی این مؤسسه) مصاحبه ای خواندنی با استاد ترتیب داده که مطالعه آن خالی از لطف نیست:

سید علی اکبر حسینی

چهره ای آمیخته به مهر و نگاهی سرشار از لبخند همراه با صدایی گرم، و منطقی استوار که آسان به دل ها می نشست، خاطراتی است از کارشناس برنامه های تلویزیونی «اخلاق در خانواده» برای آن ها که استاد سید علی اکبر حسینی را از آن سال های دور به یاد دارند. در سال های بعد اگرچه استاد در مسند مسئولیت های متفاوتی حتی از جنس نمایندگی مردم تهران حضور داشت اما همه او را با «اخلاق در خانواده» می شناختند درست مثل بهانه ما برای این گفتگو.
این مرد نیک پندار و راستین هنوز سرشار از مهربانی است و شیوه ای پر از تواضع دارد. این مصاحبه شمیمی است از باغ بهارگونه پندارش.

یک تعریف از زندگی
تکاپوی در وصول به کمال

چگونه به آموخته های اخلاقی مان عمل کنیم؟
خیلی ساده نیست. باید از خدا کمک خواست و در انجام آنچه می دانیم سعی کنیم. بدون لطف خدا و سعی موفق نمی شویم.

پنج رکن یک آرمان خانواده
عبادت در خانواده، دلسوزی، مهرورزی درون خانواده، قناعت و رفاه نسبی

پنج دشمن خطرناک آن
چشم و هم چشمی، زیاده طلبی، بی مهری، تهی بودن خانواده از یاد و ذکر خدا و عاقبت اندیشی نسبت به رفتار یکدیگر

تعریف شما از اصالت خانوادگی
اصالت به معنای ریشه دار بودن. در نگاه ما، ریشه همه سعادت ها و موفقیت ها ایمان به خداست. خانواده ای که بر مبنای ایمان به خدا تشکیل شده باشد، خانواده ای اصیل و موفق است.

سوره خانواده
شاید بتوان سوره روم را سوره خانواده شمرد؛

ومِن آیاتِه اَنْ خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجاً لِتَسکُنوا اِلَیها و جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً و رَحمَةً اِنَّ فی ذلکَ لَآیاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرونَ (سوره مبارکه روم / آیه ۲۱)

یک روایت عاشقانه در باب خانواده
رسول اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «این که به همسرت بگویی دوستت دارم هرگز از یادش نمی رود»

چند الگوی خانوادگی از چهره های مشهور علما در گذشته و اکنون
جناب علامه طباطبایی ، حضرت امام خمینی (رض) و رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای . این افراد از نظر رفتار با خانواده بسیار ممتاز هستند.

سه کتاب برای کتابخانه خانواده
فقط یک کتاب را معرفی می کنم و آن هم اخلاق در خانواده است. (خنده استاد)

بهترین هدیه
صفا و محبت و یادکرد خوبی ها و نیکی ها، با تقدیم آن چه برای شما میسر است.

یک راه حل کوچک برای وقتی که شوهر غیر قابل تحمل می شود
صبر و تحمل و بردباری

و برای وقتی که زن...
مهرورزی و ابراز محبت

کتک زدن
به جای نوازش، خوب نیست

قهر به عنوان یک راه کار
گاهی خوب است

بهترین تنبیه
نگاه کم مهر

و بدترین آن
بی مهری

طلاق
مبغوض ترین و زشت ترین حلال

چرا برخی از آقایان از خانه و خانواده، فراری هستند؟
بعضی از اخلاق خودشان فرار می کنند و برخی هم از اخلاق همسرشان

همیاری در منزل
ضرورت زندگی و افزاینده صفای آن

سن ازدواج
وقت طلب و بلوغ عقل و جسم و رشد اجتماعی

مهریه
سنگین شدن آن موجب دشمنی است

آیا درست است که به طلبه ها سخت زن می دهند؟
اگر نشانی را اشتباه بروند آری

نقش همسر در شکوفایی فرد
زن و مرد دو نیمه انسانند، اینان با ازدواج به کمال می رسند و یک انسان کامل را تشکیل می دهند. در حقیقت، بدون همسر شکوفایی میسر نیست.

استخاره برای ازدواج
نه چندان ضروری است؛ بلکه تحقیق و بررسی پیشین لازم است.

یک آفت زندگی امروزی ها
زیاده خواهی های تجمل طلبانه

مرز دخالت و مشورت
مشورت، هم فکری است ولی دخالت، وارد شدن در عمل مستقل دیگری است.

مادرشوهر
می تواند رفیق و راهنمای عروس باشد.

مادرزن
مادر دلسوزی که معمولا حقش ادا نمی شود.

اگر مجبور باشید از بین سه گزینه مردسالاری، زن سالاری و فرزندسالاری یکی را انتخاب کنید؟
هیچ کدام

اگر مجبور باشید!!
باز هم هیچ کدام. باید خداسالاری و حق سالاری در خانواده حاکم باشد.

کار بیرون خانم ها
در صورت ضرورت، لازم است.

آیا دو بچه کافی است؟
این را از آقای احمدی نژاد بپرسید که ایشان این شعار را قبول ندارند مانند بنده!

پس چند بچه را کافی می دانید؟
هر اندازه که بتوان به تربیت و سلامتشان پرداخت.

نظرتان درباره ازدواج با تنها دختر مرد ثروتمندی که تا حالا دوبار سکته کرده؟!
اگر ثروت ملاک ازدواج باشد، موجب رنج خواهد شد.

به یک پسر جوان که بین دو گزینه ی زشت صاحب کمال و زیبای معمولی گرفتار شده، چه مشاوره ای می دهید؟
سفارش می کنم در جست و جوی دیگری باشد که هم دارای کمال باشد و هم زشت ظاهر نباشد.

شیرین ترین لحظه
آن هنگام که نگاه های پرمحبت به هم گره می خورند

بزرگ ترین نعمت
سلامت و امنیت که هر دو ناشناخته اند

برخی فقط دنبال زیبایی ظاهر هستند
زیبایی ظاهری هنگامی خوب است که با کمال و زیبایی روحی و اخلاقی جمع شده باشد.

چرا می گویند نوه، عزیزتر از فرزند است؟
یکی از دوستان می گفت: برای اینکه لذت مهرورزی را دارد ولی زحماتش با دیگری است.

یک ضرب المثل خانوادگی
میهمان صفای زندگی است

آقای حسینی چگونه به مباحث «اخلاق در خانواده» چهره شد؟
در آن زمان که برنامه اخلاق در خانواده را شروع کردیم این مباحث در جامعه ما مطرح نبود و چون مورد نیاز خانواده ها بود با مردم ارتباط برقرار کرد و به دلیل این ارتباط با بنده هم آشنا شدند.

سوالی که دوست داشتید از شما بپرسم
شما با خانواده خود چگونه اید؟

حالا این سوال را از شما می پرسیم
آن را باید از خانواده بنده سوال کنید!

یک حدیث
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهترین باشد و من برای خانواده ام از همه شما بهتر هستم.»

خاطره ای از امام(ره) در باب خانواده
در سال های آخرین عمر حضرت امام(ره) فرزندم را خدمت ایشان بردم تا عقدشان را بخوانند. امام بعد از عقد کوتاهی رو کردند به عروس و داماد و فرمودند: با هم بسازید، با هم رفیق باشید. بار دوم رو کردند به عروس و داماد و باز فرمودند: با هم بسازید، با هم رفیق باشید. بار سوم هم همین دو جمله را تکرار کردند. معلوم می شود این دو گوهر در نزد امام بسیار ارزشمند بود.

و خاطره ای از مقام معظم رهبری
یکی دیگر از فرزندانم را هم مقام معظم رهبری عقد کردند و بعد، چند جمله کوتاه فرمودند که مفادش این است: اگر یک گلدان مصنوعی به خانه ببرید خیلی احتیاج به رسیدگی ندارد اما اگر یک گلدان واقعی یا یک گل طبیعی را به خانه ببرید، باید مرتب به نور و هوا و آب این گلدان رسیدگی کنید. انسانی را هم که شما به خانه می برید یک گل بوته طبیعی و یک گل محمدی است و باید به این گل رسیدگی شود.

یک دعا برای خوانندگان این مصاحبه
ان شاءالله خدای متعال، همه همسران را با هم مأنوس و مألوف کند و بر عشق و محبتشان بیفزاید و این عشق  و محبت را در راه رضا و محبت خود قرار دهد.

کرامتی از یک شهید گمنام

کرامتی از یک شهید

یکی از شهدای دفن شده در مقبرة الشهداء مسجد فائق، دیگر گمنام نیست ...

همانطور که بخاطر دارید، در روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان همین امسال، روز شهادت مولی متقیان امیرالمؤمنین حضرت علی(علیه السلام) در خیابان ایران محله عباس آباد(شهید فیاض بخش) تهران، پیکرهای پاک 5 شهید گمنام دوران دفاع مقدس با حضور گسترده و باشکوه مردمی قدرشناس و روزه دار با احترام خاصی تشییع و در محوطه مقبرة الشهداء مسجد فائق به خاک سپرده شدند.
امام جماعت محترم مسجد فائق، حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علی اکبر حسینی بعد از مراسم تشییع پیکرهای شهدا طی صحبتهایی دلنشین، ضمن تقدیر از مردم روزه دار حاضر در مراسم، اظهار داشتند این شهدا دریچه ای از آسمان به روی مردم این منطقه بلکه مردم این شهر گشوده اند و همگی باید قدر این نعمت بزرگ در این محل را بدانیم و از آن استفاده ببریم.
شب همان روز در صدا و سیما گوشه هایی از این مراسم باشکوه پخش شد و در اخبار سراسری نیز خبر مربوط به مراسم اعلام شد.
همان شب شخصی در روستای کاظم آباد کرمان، از دیدن و شنیدن صحنه های معنوی تشییع پیکر پاک شهدا از تلویزیون تحت تأثیر قرار گرفته و با خود می گوید: خوشا به سعادت این مردم، که در این ماه عزیز و با زبان روزه، شهدا را در تهران تشییع می کنند.
شب هنگام، جوانی 16 ساله را در خواب می بیند که در کمال زیبایی و آرامش بر روی تختی از تختهای بهشتی نشسته است.
گفت و گویی صمیمی بین آن مرد کرمانی و این جوان بهشتی صورت می گیرد و طی آن، جوان خود را جزو یکی از پنج شهید تشییع شده در تهران معرفی می کند و نام و سن و محل سکونت خانواده اش را بدین شرح بیان می دارد:
شهید حسین اکبر – 16 ساله اهل کرمان، روستای خانوک و ...
سپس شهید از مرد کرمانی می خواهد که به روستای پدر او رفته و پدر و مادرش را که همچنان پس از 24 سال چشم انتظار اویند، از محل دفن پیکر وی در تهران آگاه سازد، و در مقابل به وی قول شفاعت داده و می گوید در آن مقبره پنج شهید دفن شده اند که سومین آنها من هستم (از هر طرف که شمارش شود.)
صبح روز بعد در حالیکه مرد کرمانی از رؤیای صادقه ای که دیده بود در عجب بود، خود را مهیای سفر به روستای خانوک نمود و پس از پرس و جو محل آن روستا را پیدا کرده و با همسر خود عازم آنجا شد.
او با خود اندیشید بهترین راه برای شناسایی این شهید مراجعه به باغ بهشت این روستاست، اما در آنجا هرچه روی سنگ قبرها را خواند نامی از «حسین اکبر» نیافت.
از اهالی روستا کمک می خواهد اما آنان نیز اطلاعاتی از این شهید و خانواده اش ندارند.
ناامید به سمت خروجی ده حرکت می کند که پیرمردی را خارج ده می بیند و با خود می گوید: از آخرین نفر هم سوال خواهم کرد.
... پیرمرد روستایی، «حسین اکبر» را می شناسد و می گوید: این نام، نام محلی او در این روستا بود و اگر اهل ده از او ابراز بی اطلاعی می کردند چون 24 سال از آن زمان گذشته است. البته سنگ قبری هم برای او  به نام «شهید حسین عرب نژاد» در باغ بهشت این روستا به رسم یادبود وجود دارد. در همین لحظات خودروی وانتی از کنار آنان عبور می کند و پیرمرد با اشاره به فرد داخل وانت می گوید: او پدر همان شهید است.
مرد با شنیدن این حرف بلافاصله به طرف خودرو رفته و آنرا متوقف می کند و از پدر، درباره فرزند شهیدش می پرسد. پدر شهید، او و همراهانش را به خانه دعوت می کند.
... خانواده شهید با شنیدن رؤیای صادقانه ای که مرد کرمانی دیده، متعجب و بی تاب می شوند. پدر شهید برای اطمینان کامل از حرفهای مرد، عسکهای متفاوتی را به او نشان می دهد که فرزند شهیدش را در میان آن تصاویر شناسایی کند. ۷-۶ تا عكس شهيد مي آورد. مرد کرمانی میگوید: نه، هيچکدام اينها نيست! حاج اكبر ميرود و یک عكس ديگری می آورد. مرد کرمانی با دیدن این عکس بلافاصله می گوید: بله! خودش است...

مرد کرمانی مأموریت خود را به پایان می رساند و به منزل خود در روستای کاظم آباد حرکت می کند. چند روز بعد برادرانی از بنیاد شهید آن استان به منزل او می روند و حکایت آن رؤیای صادقانه را می پرسند.
بررسی های کارشناسی از محل و تاریخ شهادت آن شهید به عمل می آید و معلوم می شود همه چیز طبق واقع است و آنرا ثبت می کنند.
آری! به واقع آن شهید گمنام دیگر نامش مشخص شده... او «حسین عرب نژاد» است.
در اوایل بهمن ماه نیز خانواده «شهید حسین عرب نژاد» همراه جمعی از اهل روستا به تهران می آیند و با شور و حال خاصی بر سر مزار فرزندشان واقع در مقبرة الشهداء مسجد فائق حاضر می شوند و آن مرد کرمانی هم حکایت خواب آن شب و صحبتهای بین خودش و حسین را در فضایی معنوی و روحانی خطاب به اهل محل و دیگران که در مسجد فائق بودند روایت می کند.
پدر شهید پس از زیارت مزار فرزندش که پس از 24 سال در خاک آرمیده می گوید: «
فرزندم خود این مکان را برای دفن پیکرش انتخاب کرده، و چه جایی بهتر از جوار خانه خدا و مقبرة الشهداء و من پس از 24 سال، گویی گم کرده خود را پیدا کردم

«و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لاتشعرون» سوره بقره، آیه ۱۵۴
به آنها که در راه خدا کشته می شوند مرده مگویید بلکه آنها زنده اند ولی شما درک نمی کنید.

شهیدان زنده اند الله اکبر       به حق پیوسته اند الله اکبر

>> برای مشاهده گزارش و عکسهای مراسم تشییع و تدفین شهدای گمنام کلیک کنید

یا حسین شهید

ایام شهادت سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین(علیه السلام) و یاران باوفایش تسلیت باد

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست / این چه شمعیست که جانها همه پروانه اوست

داستان مردي که به زيارت امام حسين عليه السلام نمي‌رفت ...

شخصي از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلاي معلّي به اين شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در اين مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زيارت حضرت امام حسين عليه السلام را اراده مي‌کرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام مي کرد و او را زيارت مي‌نمود؛ تا اين که سرگذشت او را به «سيد مرتضي»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقيب الاشراف» بود رساندند.

سيد مرتضي به منزل او رفت و در اين خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زيارت در مذهب اهل‌بيت عليه السلام اين است که داخل حرم شوي و عقبه و ضريح را ببوسي. اين روشي را که تو داري، براي کساني است که در شهرهاي دور مي‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمي‌رسد.»

آن مرد چون اين سخن را شنيد گفت: «اي نقيب الاشرف» از مال دنيا هر چه بخواهي از من بگير و مرا از رفتن معذور دار.

هنگامي که سيد مرتضي سخن او را شنيد بسيار ناراحت شد و گفت: «من که براي مال دنيا اين سخن را نگفتم؛ بلکه اين روش را بدعت و زشت مي‌دانم و نهي از منکر واجب است.»

وقتي آن مرد اين سخن را شنيد، آه سردي از جگر پر دردش کشيد. سپس از جا برخاست و غسل زيارت کرد و بهترين لباسش را پوشيد و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گريان متوجه حرم حسيني گرديد تا اين که به در صحن مطهر رسيد .

نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شريف را بوسيد. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکي که آن را در هواي سرد در آب انداخته باشند، بر خود مي‌لرزيد و با رنگ و روي زرد، همانند کسي که يک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت مي‌کرد تا اين که وارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا آورد و زمين را بوسيد و برخاست و مانند کسي که در حال احتضار باشد داخل ايوان مقدس گرديد و با سختي تمام خود را به در رواق رسانيد.

چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسي اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزي کشيد. سپس به آوازي دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعُِِِ سيدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سيدُالشهداء؟ ؛ آيا اينجا جاي افتادن امام حسين عليه السلام است؟ آيا اينجا جاي کشته شدن حضرت سيدالشهداء است؟»

پس فرياد کشيد و نقش زمين شد و جان به جان آفرين تسليم نمود و به شهيدان راه حق پيوست.»

منبع: داستان‌هاي علوي، ج4، ص210/ دارالسلام عراقي، ص301.

عکس: استاد در جمع رزمندگان اسلام

تصویر استاد در جمع رزمندگان اسلام - خوزستان

انتخابات. ۳

غفوری فرد و جلودارزاده در مجلس ؛ سید علی اکبر حسینی چهارم شد

سید علی اکبر حسینی: اکنون احساس من با دوره چهارم مجلس که اول شدم هیچ تفاوتی ندارد

سید علی اکبر موسوی حسینی، نامزد انتخابات میاندوره ای مجلس شورای اسلامی در تهران، پس از اعلام نتایج انتخابات در مصاحبه با این وبلاگ گفت: «هم اکنون احساس من با دوره چهارم مجلس شورای اسلامی که با آرای حدود یک میلیون و بعنوان نفر اول به مجلس رفتم با این دوره که به مجلس راه نیافته ام هیچ تفاوتی ندارد.»

تصویر سید علی اکبر حسینی در زمان نمایندگی مردم تهران در مجلس پنجم

گفتنی است بنا بر اطلاعیه ستاد انتخابات کشور، نتایج قطعی انتخابات میاندوره ای مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه تهران، ری ، شمیرانات و اسلامشهر به این شرح است:

از مجموع 3696 صندوق اخذ رای و از میان 2111037 رای شمارش شده، حسن غفوری فرد با کسب 452801 رای، سهیلا جلودارزاده با کسب 307618 رای، اسدالله بادامچیان با کسب 294861 رای و سید علی اکبر موسوی حسینی با کسب 124058 حائز اکثریت آرا شدند.

شایان ذکر است تعداد کل کاندیداها 98 نفر بود و از این تعداد، دو نفر نیاز بود که آقای حسن غفوری فرد -با حمایت اصولگرایان- و خانم سهیلا جلودارزاده -با حمایت اصلاح طلبان- به مجلس هفتم راه یافتند. آقای اسدالله بادامچیان نیز -با حمایت اصولگرایان- سوم شد و سید علی اکبر حسینی که بصورت مستقل در انتخابات شرکت کرده بود چهارم شد.